آن شب خبری از “صربیناتور” نبود. دنیا دید که او هم ممکن است مثل آدمهای معمولی اشک بریزد. شاید فقط در چنین شبی میتوانست به قلبهای هواداران راه پیدا کند.
تنیسفا – نواک جوکوویچ در جریان دیدار اول خود در اوپن آمریکا به قدری از رفتار تماشاگران دلخور شد که بعد از پیروزی در این مسابقه، شادمانی معروفش را انجام نداد. جوکوویچ البته با بیمهری تماشاگران به ویژه در نیویورک غریبه نبود و خیلی خوب میدانست چطور باید با آن کنار بیاید، اما این بار انگار قضیه فرق میکرد؛ او در پی دستاوردی تاریخی بود و به حق انتظار حمایت داشت. بعد از فتح سه گرند اسلم ابتدایی فصل، تنیسباز ۳۴ ساله صرب به دنبال این بود تا با قهرمانی در نیویورک هر چهار گرند اسلم یک فصل تنیس را از آن خود کند؛ کاری که آخرین بار راد لیور افسانهای در سال ۱۹۶۹ توانسته بود انجام دهد و جوکوویچ میخواست اولین مردی در بیش از نیم قرن باشد که این کار بزرگ را تکرار میکند.
شب اول گذشت و جوکوویچ مصممتر از همیشه بازی به بازی پیش رفت و به هدف خود نزدیک و نزدیکتر شد. اما چالش اصلی تازه از نیمهنهایی آغاز میشد. حریف او در این مرحله الکساندر زورف بود؛ بازیکنی که کمتر از دو ماه پیش رویای صربیناتور برای کسب طلای المپیک را نقش بر آب کرده بود و خیلیها میگفتند در نیویورک هم اصلیترین رقیب او خواهد بود. اما جوکوویچ که قصد توقف نداشت قهرمان المپیک را هم کنار زد تا با کسب ۲۷ـمین برد متوالی خود در گرند اسلمها به یک قدمی جاودانگی برسد. حالا فقط یک قدم باقی مانده بود. یک قدم تا کسب ۲۱ـمین گرند اسلم. سبقت از “فدال” که زمانی در دورترین رویاهای نوله هم جایی نداشت حالا در آستانه تبدیل شدن به واقعیت بود. آخرین مانع، دنیل مدودف نفر دوم تنیس مردان بود. بازیکن روس در فینال اولین گرند اسلم سال در ملبورن به راحتی مقابل جوکوویچ زانو زده بود و خیلیها منتظر تکرار همان نتیجه بودند. همه چیز آماده تاریخسازی صربیناتور بود.
روز موعود فرا رسید. ۲۴ هزار تماشاگر، از مردم عادی گرفته تا ستارههای هالیوود، در بزرگترین ورزشگاه تنیس جهان گرد هم آمدند تا شاهد تاریخیترین لحظه تاریخ تنیس باشند. نبرد نهایی شروع شد. مدودف در همان ابتدای کار جوکوویچ را بریک کرد تا نشان دهد قرار نیست مثل دفعه قبل به آسانی قافیه را ببازد. جوکوویچ تلاش کرد تا بریک را جبران کند. اما سرویسهای مرگبار مدودف اجازه بازگشتن را به او نداد تا ست اول به حساب بازیکن روس نوشته شود. تا اینجا جای نگرانی نبود؛ جوکوویچ در چهار بازی اخیرش هم ست اول را باخته بود و این اتفاق مانع از پیروزی او نشده بود. در ست دوم جوکوویچ تلاشش را بیشتر کرد و چند باری هم به بریک کردن حریفش نزدیک شد، اما مدودف بر خلاف اوپن استرالیا که دستپاچه و آشفته بود این بار آرام و خونسرد کار را دنبال میکرد و ست دوم را هم برد تا در آستانه قهرمانی قرار بگیرد. ورزشگاه در بهت و حیرت فرو رفت، جوکوویچ در آستانه شکست قرار گرفته بود. با این حال هنوز بودند عدهای که امید داشتند سناریوی فینال رولان گاروس تکرار شود؛ جاییکه صربیناتور توانسته بود بازی ۲-۰ باخته را با قهرمانی تاخت بزند. آیا باز هم قرار بود جوکوویچ همه را شگفتزده کند؟ تنیسباز روس ست سوم را طوفانی آغاز کرد و در مدتی کوتاه ۵-۱ پیش افتاد. تماشاگران که جوکوویچ را در مخمصه دیدند در اتفاقی بی سابقه شروع به حمایت از او کردند. نوله به کمک آنها سه گیم گرفت و فاصله را کم کرد اما دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود تا یکی از آن بازگشتهای استثنایی خود را رقم بزند. اینجا بود که لحظه دراماتیک فینال رقم خورد؛ جوکوویچ که آرزوهایش را بر باد رفته میدید، در زمان استراحت بین دو گیم به یکباره بغضش ترکید تا دنیا با صحنهای مواجه شود که قبلاً هرگز ندیده بود. آن شب از صربیناتور (ترکیبی از کلمه صرب و ترمیناتور) خبری نبود و همه دیدند که جوکوویچ هم مثل آدمها عادی اشک میریزد. مرد اول تنیس جهان که در سه گرند اسلم قبلی حریفان جوانش را ناکام گذاشته بود این بار توسط یکی از آنها در آستانه جاودانگی متوقف شده بود تا بزرگترین حسرت و ناکامی دوران حرفهای خود را تجربه کند. اما برای او این همه ماجرا نبود؛ جوکوویچ که همیشه مغضوب تماشاگران بود، آن شب برای اولین بار طعم دوست داشته شدن را چشید، آن هم در شهری که تا پیش از آن به ندرت روی خوش به او نشان داده بود و این برایش دلچسب و شیرین بود، آنقدر شیرین که بعد از بازی گفت احساس میکند خوشحالترین مرد دنیا است. جوکوویچ خیلی وقت بود که از “آنتاگونیست” بودن خسته شده بود و شاید فقط در چنین شبی میتوانست به قلبهای هواداران راه پیدا کند.