تنیسفا – احتمالاً اصطلاح مچآپ را شنیدهاید و این جمله کلیشهای و معروف را که میگوید: تنیس ورزش مچآپها است.
مچآپ (matchup) به معنای “تقابل” است اما یک معنای اصطلاحی نیز دارد که معادل دقیقی برای آن در فارسی وجود ندارد و شاید بهتر باشد با ذکر یک مثال به توضیح آن بپردازیم.
فرض کنید بازیکن الف بازیکن ب را شکست میدهد و بازیکن ب نیز بازیکن پ را، آیا بر مبنای این دو گزاره میتوان نتیجه گرفت که بازیکن الف احتمالاً بازیکن پ را نیز شکست میدهد؟
لابد میگویید در هیچ ورزشی رابطه ریاضی برقرار نیست و جواب سوال بالا منفی است. درست است اما در تنیس شاید بیش از هر ورزش دیگری گزاره بالا نادرست باشد و نباید تقابلهای مختلف را به یکدیگر تعمیم داد.
بعنوان مثال نادال در طول رقابت خود با فدرر اغلب دست بالا را داشت و حریف سرسخت و بدقلقی برای او بود. سبک بازی فدرر با بازی نادال “جور” در نمیآمد و به همین خاطر اصطلاحاً گفته میشد نادال “مچآپ” بدی برای فدرر است. یا در مثالی دیگر، نادال نیز اغلب مقابل نیکلای داویدنکو به مشکل میخورد و نبردهای رو در رو این دو ۶-۵ به سود بازیکن روس به پایان رسید. اما جالب آنکه داویدنکو برای فدرر به هیچ عنوان حریف دردسرسازی نبود و استاد سوییسی در مجموع نوزده بار او را شکست داد و تنها دو بار مغلوبش شد.
همانطور که میبینید از تقابل نادال – فدرر و فدرر – داویدنکو نمیتوان هیچ نتیجه منطقی درباره تقابل نادال – داویدنکو گرفت و این دو قابل تعمیم به یکدیگر نیستند. هر تقابل ویژگیهای خاص خود را دارد که متأثر از سبک بازی و چگونگی برهمکنش نقاط قوت و ضعف دو بازیکن است. در تقابل نادال و فدرر، فورهندهای سنگین و بلند نادال در مقابل بکهندهای یک دست فدرر قرار میگرفت و این اصلیترین علت برتری نادال بود، هر چند فدرر در سالهای آخر توانست تا حدود زیادی این نقیصه را بر طرف کند و در هشت مصاف آخرش با نادال هفت بار او را شکست داد.
بنابراین در تحلیل بازیهای تنیس، مچآپ چه بسا از فرم و رتبه دو بازیکن اهمیت بیشتری داشته باشد. مثلاً یک بازیکن قدبلند با سرویس قوی و بازی روی تور خوب فارغ از رتبهاش در ردهبندی همواره مچ آپ دشواری برای نادال در چمن به شمار میرود. شکستهای نادال در برابر بازیکنانی چون ژیل مولر و داستین براون در ویمبلدون عمدتاً به همین خاطر بوده است.
اما فراموش نکنیم که عملکرد دو بازیکن در نبردهای رو-رو-رو اگرچه فاکتور مهمی است اما به تنهایی برای آنکه نتیجه بگیریم کدام بازیکن از دیگری بهتر است کافی نیست و باید به فاکتورهای دیگر نیز توجه کرد.