انصراف جنجالی نائومی اوساکا از رقابتهای اوپن فرانسه بازتاب وسیعی در رسانههای جهان داشته و با واکنشهای گوناگون و متضادی روبرو شده است.
تنیسفا – ستاره ژاپنی تنیس جهان پیش از شروع دومین گرند اسلم سال با انتشار یادداشتی اعلام کرد در نشستهای مطبوعاتی این مسابقات شرکت نمیکند. اوساکا نوشت که در این جلسات سوالاتی پرسیده میشود که در ذهن ورزشکاران تردید ایجاد میکند و او نمیخواهد خودش را در معرض این سوالات قرار بدهد.
اوساکا پس از پیروزی در دور اول مسابقات نیز طبق وعدهاش در نشست مطبوعاتی شرکت نکرد و بابت آن نیز ۱۵ هزار دلار جریمه شد. اما توبیخ اوساکا به جریمه نقدی محدود نشد و مسئولین چهار گرند اسلم با انتشار بیانیهای مشترک به زن شماره ۲ تنیس جهان و قهرمان دو گرند اسلم اخیر هشدار دادند در صورت ادامه این روند با جرایم سنگینتر و حتی اخراج و محرومیت از حضور در مسابقات روبرو خواهد شد.
واکنش تند مسئولین گرند اسلمها اما از سوی اوساکا بیپاسخ نماند و ستاره ژاپنی در تصمیمی عجیب و شوکهکننده از دومین گرند اسلم سال انصراف داد؛ تصمیمی که جنجال بزرگی در رسانههای جهان و فضای مجازی به راه انداخت. اوساکا در بیانیه انصراف خود نوشت که با توجه به شخصیت درونگرایش همیشه صحبت کردن با رسانهها برایش دشوار بوده و همچنین برای اولین بار از سابقه بیماری افسردگی خود خبر داد که بعد از فتح اوپن آمریکا در سال ۲۰۱۸ به سراغش آمده است.
مسئله افسردگی در میان ورزشکاران حرفهای موضوع مهمی است و اوساکا اولین ورزشکاری نیست که از افسردگی خود خبر میدهد. در گذشته نیز قهرمانان بسیاری در رشتههای گوناگون با این بیماری دست و پنجه نرم کردهاند. مایکل فلپس شناگر آمریکایی و پرافتخارترین ورزشکار تاریخ المپیک احتمالاً مطرحترین ورزشکاری باشد که دچار مشکلات روحی و افسردگی شدید شده است. از میان بازیکنان تنیس هم ماردی فیش آمریکایی مدتها دچار افسردگی بود. او بعدها تجربیات خود را در قالب چندین مقاله بصورت عمومی منتشر کرد که در زمان خودش بازتاب زیادی داشت.
اما آیا درست است که رسانهها را در بروز چنین مشکلاتی مقصر دانست؟ در مورد خاص اوساکا که اتفاقاً چهره محبوبی در فضای رسانهای غرب است این پرسش بیشتر مطرح میشود که چرا او باید اینگونه لب به انتقاد از رسانهها بگشاید؟ آیا در گذشته موردی بوده که موجب رنجش او شده باشد؟
تابستان گذشته و در جریان جنبش “جان سیاهان اهمیت دارد” اوساکا جزو اولین افراد مشهوری بود که صدایش را در اعتراض به تبعیض نژادی در آمریکا بلند کرد و در این راه نه تنها از حمایت همه جانبه رسانهها برخودار بود بلکه اتحادیههای تنیس زنان و حتی مردان نیز از او تمام قد پشتیبانی کردند بطوریکه وقتی اوساکا در اقدامی اعتراضی از دیدار نیمهنهایی خود در مسابقات سینسیناتی کنار کشید، این دو نهاد تمام بازیها را یک روز به تعویق انداختند.
آنچه مسلم است اوساکا به دلیل موفقیتها و همچنین مواضع شجاعانهاش در مورد مسائل اجتماعی همیشه مورد تایید و تحسین رسانهها و افکار عمومی بوده و به همین خاطر است که درک صحبتهای اخیر او در مورد رسانهها برای خیلیها دشوار بوده است. چه بسا اگر او در یادداشت اولش به جای حمله به رسانهها، موضوع افسردگی خود را با مسئولین در میان میگذاشت، کار اینقدر بالا نمیگرفت و اوضاع جور دیگری پیش میرفت.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد که رسانهها نقش مهم و انکارناپذیری در شهرت و محبوبیت ورزشکاران ایفا میکنند و نمیتوان به صرف چند پرسش نابجا و حتی جهتدار نقش آنها را بطور کل زیر سوال برد. این موضوعی بود که رافائل نادال نیز به آن اشاره کرد و گفت: «نائومی را درک میکنم، اما از طرفی همین رسانهها و خبرنگاران هستند که اخبار موفقیتها و دستاوردهای ما ورزشکاران را در سطح جهان منعکس میکنند، بدون آنها احتمالاً ما هیچ وقت به شهرت و محبوبیت امروز نمیرسیدیم.»
در هر صورت، موضوع سلامت روانی ورزشکاران باید بیشتر مورد توجه مسئولین و برگزارکنندگان مسابقات قرار بگیرد و چه بسا شاید نیاز باشد در برخی قوانین تجدیدنظر صورت بگیرد تا در موارد این چنینی با تسامح و مدارای بیشتری با ورزشکاران برخورد شود. بخصوص در مورد قهرمانان بزرگی چون اوساکا که دنیای تنیس به آنها نیاز دارد.