تنیسفا: رافائل نادال دیروز در گفتوگو با مجلهی ایتالیایی لو دونا گفت که عادلانه نیست که زنان به اندازهی مردان در تنیس درآمد داشته باشند. او برای اثبات نظر خود این مطلب را عنوان کرد که مدلهای زن درآمد بیشتری نسبت به مدلهای مرد دارند چون مدلهای زن طرفداران بیشتری دارند و در تنیس نیز باید کسی درآمد بیشتری داشته باشد که طرفداران بیشتری جلب کرده باشد.
نکتهی مهمی که در گفتهی نادال به چشم میخورد این است که وی درآمد را به طور مستقیم با طرفداران مرتبط کرده است و از دید او طرفدار بیشتر توجیه مناسبی برای درآمد بالاتر است. این حرف شاید از طرف کسی که زحمتهای شبانهروزی و استعداد بینظیر و پشتکار مثال زدنیاش در این ورزش باعث شده است که به یکی از نمادهای این ورزش تبدیل شود و علاوه بر آن درآمد زیادی نیز از آن کسب کند، عجیب نباشد. اما دلالتها و عواقب غیرمنتظرهی آن به دو دلیل میتوانند نگرانکننده باشند. یک اینکه تمایز قائل شدن بین درآمد زنان و مردان در ورزش به ایجاد تقابل دوتایی مرد/زن میرسد که در آن همواره مردان برتر از زنان به حساب آمدهاند و به طور غریزی و ماهوی استحقاق درآمد بیشتری دارند. این ذهنیت سنتی پدرسالارانه گرچه این روزها طرفداران کمتری دارد، اما به راحتی میتوان رد پای آن را در بین گفتههایی از این دست مشاهده کرد.
دوم اینکه بالاتر بودن تعداد طرفداران به معنای کسب درآمد بیشتر است، چون پیش فرض قضیه در این است که اگر بازیکنی طرفدار بیشتری داشته باشد، تعداد بیشتری برای تماشای بازیها میآیند و تعداد بیشتری به خریدن ست لباسها، راکتها، ساک و غیره می پردازند. این نکته که از اصول ابتدایی جامعهی سرمایهداری است به خوبی در بطن جامعه مشاهده میشود و تلاش نظام سرمایهداری در این است که تا آنجا که میتواند از بازیکنان محبوب برای فروش بیشتر استفاده کند و در این راستا، ستاره شدن یک بازیکن بهترین نعمت برای این نظام سرمایهداری است، چراکه به راحتی میتواند از محبوبیت آنها برای فروختن جنس بیشتر استفاده کند. چنین نظامی در انجام این کار خود را فاقد هرگونه ملاک و معیار اخلاقی میداند و به راحتی چهرهی افرادی همچون چهگوارا را نیز (که مخالف نظام سرمایهداری بودهاند) به تعداد فراوان بر روی تی شرتها، لیوانها و غیره چاپ میکند تا با فروش آن به افرادی که مخالف همین نظام هستند، سود بیشتری به جیب بزند.
از این رو ملاک قرار دادن طرفداران و بر مبنای آن زیر سوال بردن یکسان بودن درآمد با ورزشکاران زن به نوعی بازتولید همان نگاه سودمحور سرمایهداری است. در صورتی که اگر بخواهیم اخلاقی نگاه کنیم، یکسانسازی درآمد زنان با مردان حرکتی اخلاقی و قدمی رو به جلو در جهت حذف کلیشههای جنسیتی و احقاق حقوقی است که زنان در طول سالیان از آن ها محروم بودهاند. با چنین کاری دیگر سودآوری و برتری جنسیتی پدرسالارانه ملاک ارزیابی قرار نمیگیرد و جای خود را به اخلاقیات میدهد.
دکتر مهدی صداقتپیام
عضو هیئت علمی پژوهشکده سازمان سَمت