خبر خداحافظی راجر فدرر در سال ۲۰۲۲ دنیای تنیس را در غمی بزرگ فرو برد. “دوازده روز پایانی” روایتگر آخرین روزهای دوران حرفهای این اسطوره بیبدیل دنیای ورزش است.
تنیسفا – روز جمعه ۲۰ ژوئن انتظارها برای تماشای مستند راجر فدرر به سر رسید و این فیلم مستند از طریق پلتفرم آمازون پرایم در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
این مستند جذاب و احساسی که یک ساعت و ۲۷ دقیقه به طول میانجامد، دوازده روز پایانی دوران حرفهای راجر فدرر را از لحظه اعلام بازنشستگی تا آخرین بازی او در مسابقات لیور کاپ ۲۰۲۲ به تصویر میکشد.
“دوازده روز پایانی” با نمایش تصاویری جذاب و بدیع از ضربات استادانه و چشمنواز راجر فدرر آغاز میشود. گویی که با ورق زدن آلبوم خاطرات، سفری نوستالژیک و البته پر اشک و آه را در گذر زمان آغاز میکنیم و شاهد هنرنمایی این نابغه تنیس در طی ۲۴ سال حضورش در سطح اول تنیس جهان هستیم.
اما این سفر فقط به نوستالژی محدود نمیشود؛ دوربین آصف کاپادیا و جو سابیا مستندسازان برنده اسکار به پشت صحنه زندگی فدرر میرود و لحظات خصوصی او را در کنار اعضای خانواده، پدر و مادر و فرزندان و همسرش به تصویر میکشد و بیننده را با جنبههای کمتر دیده شده زندگی این قهرمان افسانهای آشنا میکند.
اعلام خبر خداحافظی
در تابستان سال ۲۰۲۲ وقتی هواداران تنیس مشتاقانه برای بازگشت راجر فدرر به میادین لحظهشماری میکردند، خبر خداحافظی او همه را شوکه کرد.
اسطوره ۴۲ ساله سوییسی که در دوران ورزشی خود به لطف سبک بازی روان و سیالش تا حدود زیادی از گرند مصدومیت در امان بوده بود، در چند سال آخر چندین و چند بار از ناحیه زانو آسیب دید و در نهایت همین موضوع او را مجبور به خداحافظی کرد.
قهرمان ۲۰ دوره گرند اسلم با انتشار متنی احساسی که با صدای خود او ضبط شده بود این خبر را اعلام کرد و دنیای تنیس را در غم و اندوهی بزرگ فرو برد.

در شروع مستند لحظات ضبط پیام خداحافظی فدرر را میبینیم؛ اشکها و بغض او در حین ضبط این پیام که نشاندهنده تعلق خاطر عمیق او به دنیای تنیس و سختی وداع با آن است.
فدرر اما در این لحظات سخت تنها نیست و همسرش میرکا را در کنار خود دارد. کسی که در این سالها کمتر جلوی دوربین ظاهر شده بود، در این مستند روبروی دوربین مینشیند تا مخاطب با چهره زنی قوی و حامی آشنا شود که نقشی انکار ناپذیر در موفقیتهای پرشمار همسرش ایفا کرده است.
نبرد تلخ آخر در ویمبلدون
نابغه سوییسی سالها با جادوی خود تماشاگران را در زمین چمن ویمبلدون مسحور کرده بود، اما آخرین مسابقهاش در این گرند اسلم در سال ۲۰۲۱ به خاطرهای تلخ برای او و هوادارانش بدل شد. قهرمان هشت دوره این مسابقات که به تازگی از جراحی زانو برگشته بود در جریان بازیها بار دیگر مصدوم شد و در مرحله یکچهارم مقابل هوبرت هورکاچ تن به شکست ۳-۰ داد. او در ست آخر حتی در یک گیم هم برنده نشد تا سنگینترین شکست ممکن را تجربه کند.
فدرر در قسمتی از مستند به مرور این دیدار تلخ میپردازد و از آن به عنوان سختترین لحظه عمر حرفهای خود یاد میکند. شکستی که زمینهساز خداحافظی او شد و مقدسترین معبد تنیس را برای همیشه از هنرنمایی این اسطوره تکرارنشدنی محروم کرد.

رابطه با رقبا؛ رفاقت ورای رقابت
خداحافظی فدرر از تنیس اتفاق بزرگی در تاریخ ورزش جهان بود، اما چیزی که شب وداع او در سالن او- ۲ لندن را به یک خاطره فراموشنشدنی بدل کرد حضور رقبایش در کنار او بود. فدرر برای دیدار خداحافظی خود دست به یک ابتکار جالب زد و از نادال، جوکوویچ و اندی ماری برای حضور در لیور کاپ دعوت به عمل آورد تا دنیا برای آخرین بار “چهار غول تنیس” را در کنار هم ببیند.

مستند به رابطه فدرر با این سه رقیبش نیز میپردازد و بیننده شاهد لحظات صمیمی و رد و بدل خاطره بین این رقبای بزرگ و احترام متقابل آنها برای یکدیگر است. چیزی که شاید در سایر ورزشها کمتر بین رقبا وجود داشته باشد. البته رابطه صمیمانه فدرر با نادال بر کسی پوشیده نبود، اما چیزی که در “دوازده روز پایانی” برای تماشاگران جالب توجه است، جایی است که او در مورد رابطه خود با نواک جوکوویچ صحبت میکند. فدرر اعتراف میکند که در ابتدا برای رقیب صربش احترام کافی قائل نبوده، اما نگاه او در طول زمان تغییر میکند و از جوکوویچ به عنوان فردی خانوادهدوست یاد میکند.
یکی دیگر از نقاط قوت مستند، نحوه ورود رافائل نادال رقیب اصلی فدرر است که دیرهنگام صورت میگیرد و حس انتظار را در مخاطب به اوج میرساند. نادال که در آن زمان منتظر تولد اولین فرزند خود بود، دیرتر از سایرین برای دیدار خداحافظی به لندن میرسد و با حضور خود جان تازهای به مستند میبخشد.
وداعی غمانگیز اما باشکوه
نقطه اوج مستند بدون تردید دیدار پایانی فدرر است، جایی که او همراه با رقیب و رفیق دیرینهاش رافائل نادال در قالب تیم اروپا به مصاف تیم جاک ساک و فرانسیس تیافو از تیم جهان میروند. دیداری که همچون دوران ورزشی فدرر پر از لحظات پر التهاب و دیدنی است. زوج دوستداشتنی و محبوب تنیس در این مسابقه به یک قدمی پیروزی هم میرسند و فدرر این فرصت را دارد تا با یک ضربه “ایس”، پایانی رویایی را برای دوران حرفهای خود رقم بزند، اما این داستان قرار نبود یک پایان شیرین و کلیشهای داشته باشد.
در نهایت، مستند با تصاویری از مراسم خداحافظی فدرر به پایان میرسد. اشکها و غم و اندوه تماشاگران حاضر در سالن او-۲ و ستارههای سابق و فعلی دنیای تنیس پایانی باشکوه اما غمانگیز را برای دوران حرفهای این اسطوره تنیس رقم میزند. ورزشکاری که اگرچه بسیاری از رکوردهایش در سالهای اخیر توسط جوکوویچ و نادال شکسته شد اما هم چنان بسیاری او را به دلیل تأثیر انکارناپذیرش بر تنیس به عنوان بزرگترین بازیکن تاریخ این رشته میشناسند.

فدرر و ویمبلدون…
از وقتی یادم میاد عاشق تنیس بودم و توی تورنمنت های تنیس عاشق ویمبلدون…..حتی زمانی که پخش مستقیم نداشت..و شاید بشه گفت حتی اخبارش هم بدرستی منعکس نمیشد…رقابت سمپراس و آغاسی برام جذاب بود…15-16 سال بیشتر نداشتم…اخبار ورزشی رو با عشق به اینکه آخراش دو تا خبر از تنیس بگه دنبال میکردم…با اینکه یه بازیکن باشگاهی فوتبال بودم ولی اولویت اولم برای تماشای ورزش قطعا تنیس بود…تا اینکه دانشگاه قبول شدم..ایستگاه اتوبوسهای سرویس خوابگاهی روبروی زمین تنیس آسفالته دانشگاه بود..وقتایی که منتظر بودم سرویس بیاد و برم خوابگاه، اونجا می ایستادم و دو نفر رو که همیشه در حال بازی بودن تماشا میکردم..یه روز دل به دریا زدم و رفتم پیششون…چند گیم بازی کردن و یکیشون ازم پرسید: بلدی؟ سری به علامت منفی تکون دادم…دیدم اومد راکتش رو گرفت سمتم و گفت: “یادمیگیری ..بیا بازی کن”. و اون روز همیشه تو ذهنم موند….سرتونو درد نیارم…بعد از دانشگاه دغدغه شغل و ازدواج، من رو از بازی کردن دور کرد ولی حتی روزمره گی ها باعث نشد یک لحظه دست از تماشای تنیس بردارم…
اولین بار اسم فدرر رو زمانی شنیدم که دور چهارم ویمبلدون 2001 با رنک 15 اسطوره ی من یعنی سمپراس رنک 1 مسابقات و مدافع عنوان قهرمانی رو 3-2 برد. با خودم گفتم:”کسی که سمپراس رو برده باید خیلی بازیش جذاب باشه”. اون زمان نصف شبا خلاصه تنیسها رو نشون میداد.اینقدر نشستم تا بازی رو پخش کرد..یه جوون با موهای دم اسبی با هدبند نایک و یه گردنبند تسبیح مانند به گردنش که هنوز 20 سالش هم نشده بود …راستش از ریختش اصلا خوشم نیومد….ولی واقعا بالغ بازی میکرد…بازیش اینقدر جذبم کرده بود که با اینکه نتیجه رو میدونستم ولی ناخودآگاه استرس باختش رو پیدا کرده بودم و طرفدارش شده بودم…زیر لب زمزمه میکردم: “این پسره همه رو میبره”…ولی ناامیدم کرد… دور یکچهارم نهایی 3-1 به تیم هنمن انگلیسی باخت و هنمن به ایوانیسویچ باخت و ایوانیسویچ هم پاتریک رفتر رو برای دومین سال پیاپی تو فینال ویمبلدون ناکام گذاشت.
سال بعد دیگه طرفدار سمپراس نبودم..حسم میگفت داره به آخراش نزدیک میشه..و درست حس کرده بودم.. سمپراس سال 2002 هم توی دور دوم حذف شد..اونم 3-2 و باز هم مقابل یه سوییسی دیگه که اسمشو الان یادم نمیاد…ولی اسطوره جدید من چی؟ حذف در دور اول در مقابل ماریو آنچیچ کرووات..اونم 3-0 …به خودم تشر میزدم که: “بفرما اینم بازیکنی که فکر کردی جای سمپراس رو برات پر میکنه”. اون سال لیتون هیوئیت، رنک 1 جدید دنیا قهرمان ویمبلدون شد.
دروغ چرا؟ سال 2003 رو مث یه آدم سرگردان که خودشم نمیدونه طرفدار کیه شروع کردم…راستش از سمپراس خجالت میکشیدم که دیگه طرفدارش نبودم…ولی از فدرر هم ناامید شده بودم….خوشبختانه سمپراس کار منو راحت کرد و توی ویمبلدون شرکت نکرد!! خبر خوش اینکه رنک 1 و قهرمان سال قبل یعنی لیتون هیوئیت همون دور اول توسط ایوو کارلوویچ، مرد قدبلندکرووات (که بعدها فهمیدم بواسطه سرویسهای وحشتناکش اسم و رسمی به هم زده) حذف شد….فدرر همه رقیبها رو یکی یکی از میدون به در میکرد و منی که انگار با هر بازیش خودم توی زمین بودم…همه چی بر وفق مراد بود..ولی اگه کابوس این استرالیایی ها بذاره…توی سه سال اخیر سه تا استرالیایی فینالیست شده بودن که دوتا رو پاتریک رفتر باخته بود و یکی رو هیوئیت برده بود..حالا با حذف هیوئیت انگار روح جنگندگیش در قامت مارک فیلیپوسیس قد علم کرده بود..این یارو رو کی میخواد ببره؟؟فینال آسونتر از اون چیزی که تصور میکردم پیش رفت…فدرر 3 فیلیپوسیس 0…
وحالا خانمها آقایان، این شما و این اسطوره جدید ویمبلدون: رااااااجر فدررررر.