تنیس ایران سالیان متمادی است که دل خود را به رقابتهای جام دیویس خوش کرده و در بیراهه به سر میبرد.
تنیسفا – مسابقات جام دیویس با شکست تیم ایران مقابل استونی به پایان رسید تا باز هم مثل همیشه بحث و جدل درباره دلایل ناکامی تنیس ایران در بین اهالی این رشته داغ شود.
جدا از برخی نقدهای مغرضانه که بوی تسویهحساب شخصی میدهند، این وسط خیلیها هم از روی حسن نیت و دلسوزی به نقد عملکرد تیم ملی میپردازند که متأسفانه اکثر آنها نیز پایه و اساس درستی ندارد و منطبق بر واقعیتها نیست. نقدهایی که در طول این سالها بارها و بارها از زبان افراد مختلف تکرار شده و حاصلی هم در بر نداشته است.
این بار اما یک اتفاق دیگر هم افتاد و عدهای تلاش کردند تا ناجوانمردانه همه کاسهکوزهها را سر دو بازیکن جوان و پرتلاش ما یعنی علی یزدانی و سامیار الیاسی بشکنند که این واقعاً اوج بیانصافی بود. گویی اگر آن بازی را میبردیم صعودمان قطعی میشد و آنها مسبب ناکامی ما هستند! افرادی که این حرف را میزنند قطعاً تنیس را به صورت حرفهای دنبال نمیکنند، چون اگر تماشاگر حرفهای این رشته بودند حتماً میدانستند همین چند ماه پیش چه ماجرایی در نیمهنهایی دیویس کاپ رخ داد و اشتباهات ناشیانه بزرگترین تنیسباز تاریخ یعنی نواک جوکوویچ و از دست دادن آن مچپوینتها در بازی با یانیک سینر چگونه باعث باخت صربها و از هم پاشیدن شیرازه این تیم شد.
باری، درست است که اگر استونی را میبردیم یک اتفاق تاریخی در تنیس ما رقم میخورد، اما خودمان را که نباید گول بزنیم. حتی با صعود به گروه دو جهانی هم حقیقت در مورد سطح واقعی تنیس ما تغییری نمیکرد.
واقعیت ماجرا این است که اغلب بحثها در مورد جام دیویس، آدرسهای اشتباهی است که ما را به جایی نمیرساند. جام دیویس به عنوان قدیمیترین رویداد ملی تنیس مدتهاست جایگاه سابق را ندارد و برای همین هم هست که فدراسیون جهانی تنیس با تغییر فرمت آن تلاش کرد اعتبار و منزلت گذشتهاش را احیا کند. حال پرسش این است وقتی مسابقات اصلی این جام از رونق افتاده، بها دادن بیش از حد به مسابقات منطقهای آن هم به شیوهای که در کشور ما رایج است واقعاً چه دلیلی و توجیهی دارد؟
البته اشتباه برداشت نشود، جام دیویس همچنان هم جام معتبری است، اما برای موفقیت در آن باید مسیر درست را طی کرد که این اتفاق در ایران نمیافتد. متأسفانه موفقیت و پیروزیهای خفیف و موسمی در مسابقات نهچندان مهم منطقهای از دیرباز به سنگ محکی برای سنجش عملکرد فدراسیونهای تنیس در ایران تبدیل شده، درحالیکه برای قضاوت درباره عملکرد فدراسیون باید به ملاکهای مهمتری همچون تعداد و جایگاه بازیکنان ایران در ردهبندی جهانی و برگزاری رویدادهای بینالمللی در ردههای مختلف و اقدامات آموزشی و … توجه کرد.
یکی دیگر از نقدهایی که در این مدت مطرح شد عدم برگزاری اردوی طولانی مدت برای تیم ملی بود که این مورد هم از ناآشنایی با این ورزش نشأت میگیرد. در هیچ جای دنیا برای برگزاری جام دیویس اردوهای بلندمدت برگزار نمیشود، بلکه بازیکنان به طور منظم و مستمر در رویدادهای بینالمللی شرکت میکنند و تنها چند روز پیش از مسابقات جام دیویس اردو تشکیل میشود و بعد از مسابقه هم بازیکنان به روند عادی حضور در مسابقات تور جهانی باز میگردند.
مسئولین امر! یک بار برای همیشه باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم. باید بپذیریم که رویکرد ما اشتباه است. تنیس یک ورزش انفرادی است که بُعد ملی در آن در درجه دوم اهمیت قرار دارد و این یک واقعیت انکارناپذیر است. ما برای موفقیت در این رشته باید از فرمولهای ثابت شده تبعیت کنیم، نه اینکه سعی کنیم الگوهای ورزشهای دیگر را در این رشته پیاده کنیم. اگر بازیکنان ما به طور منظم در مسابقات تور جهانی شرکت کنند این نه تنها باعث پیشرفت آنها میشود بلکه سودش در نهایت به تیم ملی هم میرسد و هدف فدراسیون هم تأمین خواهد شد. اما متأسفانه ما همچنان به جای تمرکز بر مسابقات انفرادی، تمام فکر و ذکرمان جام دیویس است و فکر میکنیم با برگزاری اردوهای بیشتر مشکل تنیس ما حل میشود و منتقدان هم گلایهشان این است که چرا زمان و تعداد این اردوها کم است و باید بیشتر شود!
شیپور را نباید از سر گشادش نواخت. دیویس کاپ هدف غایی نیست و نباید باشد، اما اگر فدراسیون وظایفش را درست انجام دهد این هدف نیز خود به خود حاصل میشود. ورزش برد و باخت دارد و چه بسا این موضوع در ورزشهای انفرادی مثل تنیس بیشتر هم صادق باشد. بزرگترین بازیکنان تنیس جهان هم ممکن است این هفته شکست بخورند و هفته بعد یک جام بزرگ ببرند. بنابراین بعضی شکستها و پیروزیها معنادار نیستند و به قول معروف نباید با یک غوره سردیمان کند و با یک مویز گرمی.