تنیسفا: سبک بازیاش آنقدر منحصر به فرد، جذاب و تماشاگرپسند است که ببرد یا ببازد، جایگاهش همیشه در بازی فینال محفوظ است. او یک استثنا در تنیس جهان است و چنان محبوبیتی در نزد هواداران دارد که مسئولین نیز همواره برایش استثنا قائل میشوند. همین امسال در مسابقات ویمبلدون، انگلیسیهای مقرراتی و سنتی هم مجبور شدند تا شرط سنی ۶۰ سال را زیر پا بگذارند و از او که حالا ۶۱ ساله شده برای حضور در بازیها دعوت به عمل آوردند. منصور بهرامی که به واسطه حرکات و ضربات نمایشیاش شهرتی جهانی دارد، تنها بازیکنی است که سابقه بازی در برابر ستارگان چندین نسل مختلف تنیس را دارد؛ از کانرز و بورگ و مکانرو، اسطورههای دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی گرفته، تا فدرر و نادال و جوکوویچ که حاکمین بلامنازع تنیس جهان در سالهای اخیر بودهاند. داستان زندگی منصور خان بهرامی از زمینهای امجدیه تهران آغاز شد؛ جاییکه او به مدت هشت سال حتی اجازه بازی هم نداشت و سهمش تنها یک تکه چوب بود که از آن به عنوان راکت استفاده میکرد و دیواری که یار تمرینیاش به حساب میآمد. در سالهای ابتدایی دهه ۵۰ اما بهرامی آرام آرام نام خود را بر سر زبانها انداخت. در ۱۶ سالگی به تیم ملی دعوت شد و بازیهای درخشانی را برای ایران در کنار رفیق دیرینش زندهیاد درفشیجوان انجام داد. اما دقیقا در همین دوران، انقلاب اسلامی رخ داد و شرایط به کلی عوض شد. ورزش تنیس که برچسب اشرافی را یدک میکشید مورد غضب قرار گرفت و برگزاری مسابقات برای مدتها تعطیل شد. سال ۵۹ سرانجام اولین تورنمنت تنیس در ایرانِ پس از انقلاب برگزار گردید و بهرامی مطابق انتظار قهرمان شد. جایزه مسابقه اما کمی عجیب بود؛ بلیت رفت و برگشت به یونان. گویی سرنوشت نیز در پی راه چاره برای نابغه ایرانی بود. بهرامی بلیت یونان را با بلیت فرانسه جابهجا کرد و به شهر نیس رفت؛ سفری که مقدمه مهاجرت او شد. سالهای آغازین زندگی در غربت آسان نبود. انقلاب و مهاجرت موجب شد تا بهرامی در دهه سوم عمرش که سالهای طلایی زندگی یک ورزشکار محسوب میشود، نتواند آنطور که باید بدرخشد و فرصت بروز استعدادش را در بخش انفرادی پیدا نکند. با این وجود او در تنیس دونفره به درخشش ادامه داد و در سال ۱۹۸۹ موفق شد به همراه اریک وینوگرادسکی به دیدار فینال مسابقات آزاد فرانسه راه یابد و مهمترین افتخار دوران ورزشیاش را رقم بزند. گذر عمر را اما گریزی نبود و بهرامی ۳۳ ساله باید فکری به حال بازنشستگی میکرد. در همین زمان بود که نبوغ ذاتیاش در اجرای حرکات نمایشی راهی جدید را در زندگی او گشود؛ راهی که او را به جایگاه امروزیاش رساند و نامش را برای همیشه در تاریخ تنیس ماندگار کرد. منصور بهرامی حالا بیش از دو دهه است که پای ثابت مسابقات ستارگان پیشین تنیس است. او که به تازگی وارد هفتین دهه زندگی خود شده، همچنان آمادگی بدنی رشکبرانگیزی دارد و قادر است تماشاگران را با انجام حرکات نمایشی به وجد آورد. آقای بهرامی چند روز پیش سفری کوتاه به ایران داشت تا ضمن تجدید دیدار با بستگان و دوستدارانش، در کنفرانسی با نام «رازهای شکست و استراتژیهای پیروزی» نیز شرکت کند. به گفته خودش این برای اولین بار بود که به زبان فارسی و برای یک جمع ایرانی صحبت میکرد. در حاشیه سفر او به ایران فرصتی دست داد تا با این اسطوره تنیس جهان گپوگفتی داشته باشیم. در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
چه خبر آقای بهرامی… در وطن خوش میگذرد؟
عالی. خیلی ممنون. وقتی آدم وطن و فامیل و دوستان را میبیند، همیشه خوش میگذرد. خیلی هم خوشحالم که اینجا هستم.
تجربه کنفرانس چطور بود؟
خیلی خوب. برای اولین بار بود که به زبان فارسی در یک کنفرانس شرکت میکردم. معمولا سالی دو سه بار در کنفرانسها شرکت میکنم که در آنجا به زبان انگلیسی و فرانسه صحبت میکنم. ولی برای اولین بار بود که به زبان فارسی جلوی حضار صحبت میکردم. به هر صورت فرق میکند، وقتی کسی در مملکت خودش است، احساساتیتر میشود. سخنرانان خیلی خوبی در کنفرانس حضور داشتند و از صحبتهای آنها بهرهمند شدم. وقت کوتاه بود اما توانستم به چند سوال در آنجا جواب بدهم.
چندی پیش در گلاسگو یک بازی خیریه در مقابل برادران ماری انجام دادید، از آن دیدار برای ما بگویید.
اندی ماری سال گذشته به من گفت که قرار است در تاریخ ۲۲ سپتامبر برای یونیسف و دو موسسه خیریه دیگر در اسکاتلند بازی نمایشی برگزار کنیم و میخواهم که تو در این بازی حضور داشته باشی. ماری در آن موقع نفر اول جهان بود. راستش خیلی خوشحال شدم ولی به او گفتم که من دقیقا در ۲۲ سپتامبر در لوکزامبورگ بازی دارم. به اندی گفتم که نمیتوانم، و از او خواستم که اگر ممکن است تاریخ آن را تغییر دهد. اما او به من گفت که همه چیز از قبل انجام شده و تمامی بلیتها فروخته شده است. به او گفتم که متاسفانه نمیتوانم اما برای دفعهی بعد حتما از 2-3 ماه قبل به من خبر بده. درست یک هفته بعد اندی مجددا با من تماس گرفت و از من خواست که تاریخ ۷ نوامبر ۲۰۱۷ را حتما در تقویمت قرار بده و ما احتیاج داریم که تو بیایی. راجر (فدرر) قرار است با من بازی کند و بعدش یک بازی دوبل انجام خواهیم داد. در روز بازی هم راجر فدرر آمد و بازی انفرادی را انجام دادند. من هم با تیم هنمن مقابل اندی و جیمی ماری بازی دونفره را انجام دادیم. نزدیک به یک میلیون یورو از این رویداد به دست آمد که نیمی از آن به یونیسف اختصاص یافت و نصف دیگر نیز برای دو موسسه خیریه در اسکاتلند به کودکان بیبضاعت تعلق گرفت.
امسال در حین برگزاری مسابقات ویمبلدون خبری منتشر شد که ما را نگران کرد؛ گویا به دلیل شرط سنی ۶۰ سال امکان حضور شما وجود نداشت، البته خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و بازی کردید، داستان چه بود؟
بله بازی کردم و فکر میکنم قانون محدودیت سنی را لغو کردند. چون خیلی از مردم به این قانون اعتراض کردند. اوایل امسال کلیپی از من در سایت مسابقات ویمبلدون قرار گرفت که بیش از 30 میلیون نفر آن را تماشا کردند. در همان سایت کلیپهایی از فدرر، نادال و ماری وجود دارد که بازدید هیچکدام به 10 میلیون هم نمیرسد. دلیلش هم این است که نحوهی بازی من با دیگران متفاوت است. من فدرر و یا نادال نیستم و هیچ ادعایی هم ندارم اما تماشاگران و مردم را به وجد و شادی میآورم.
وقتی در ویمبلدون هستم، گاهی اوقات بازی من ساعت 11 صبح است. من حدود ساعت 10 به آنجا میرسم. یک زمین پر از تماشاگر است. از من میپرسند که منصور چه کسی در آن زمین بازی میکند؟ به آنها میگویم فکر میکنید کی آنجا بازی میکند؟ خودشان هم خندهشان میگیرد. در هر صورت امسال مسئولین ویمبلدون شرط سنی را گذاشتند اما یک ماه قبلش گفتند که ما دوست داریم شما در مسابقات حضور داشته باشید. متاسفانه جدولمان پر است و اشتباه کردیم و تو باید از همان اول دعوت میشدی. برای کانال ویمبلدون از من دعوت کردند که بیایم و کار گزارشگری را برایشان انجام دهم. شب قبل از بازی، آرنو کلمان که دوست من است صاحب فرزند شد و نتوانست برای بازی حاضر شود و من به جای او به زمین رفتم و اتفاقا بازی خیلی خوبی هم با لیتون هیوئیت انجام دادیم. به هر حال فکر میکنم به احتمال زیاد مجددا من را دعوت کنند. اما اگر دعوت نکنند فکر نمیکنم برای کار گزارشگری به آنجا بروم. اگر برای بازی دعوت کنند، خواهم رفت.
شما هر ساله در مسابقات نمایشی بسیاری در شهرهای مختلف جهان شرکت میکنید. یک سوالی که میدانم هموطنانمان احتمالا خیلی از شما میپرسند این است که چرا شبیه این مسابقات در ایران برگزار نمیشود؟ البته چندین سال پیش 3 دوره انجام شد، چرا ادامه پیدا نکرد…
بله در سال ۲۰۰۲، ۲۰۰۳و ۲۰۰۴. همانطور که میدانید من بازیکنان بزرگی چون گیرمو ویلاس، بیورن بورگ، میکائل پرنفورس، امیلیو سانچز و سدریک پیولین را به ایران آوردم. من از کسی چیزی نمیخواهم و به کسی احتیاج ندارم. من در خانه نشستهام. اگر تلفنم زنگ بخورد و از من دعوت کنند، میایم و بازی میکنم. اگر تلفنم زنگ نخورد، کاری انجام نمیدهم. خوشبختانه تلفن همیشه زنگ میخورد. ۲۰ تا ۲۵ هفته در سال بازی میکنم. بنیانگذار و برگزارکننده بخش اسطورهها در مسابقات گرند اسلم رولند گروس نیز هستم. فکر میکنم تا ۳-۴ سال آینده بتوانم بازی کنم و آمادگی بدنی خواهم داشت. خیلی خوشحال خواهم شد اگر بتوانم بازی کنم.
در دولت جدید آیا صحبتی در این زمینه نشده؟
صحبت شده. اما در همان مرحلهی صحبت باقی مانده است. در همان ۳ دورهای که این مسابقات در تهران برگزار شد، استقبال خیلی خوبی از آن صورت گرفت. زمین مرکزی باشگاه انقلاب پر شد و بیرون از استادیوم هم هنوز تماشاگران میخواستند به داخل بیایند اما جا به اندازه کافی نبود. نکته جالب آن بود که بازیکنانی که به ایران آوردم به من گفتند ما اصلا نمیدانستیم شما چنین زمینی در ایران دارید. البته آن زمین بیش از ۴۰ سال پیش ساخته شده است. به نظر من میتوان از آن زمین استفاده کرد و درآمد مناسبی از آن داشت. میتوان کاملا آن را با یک درآمد خودکفا بازسازی کرد. اما این مسئله به من مربوط نمیشود و به دستاندرکاران مربوط میشود که هر طور بخواهند، تصمیم بگیرند.
شما بهترین استادیومهای تنیس جهان را از نزدیک دیدهاید، پتانسیل مجموعه ورزشی انقلاب را برای برگزاری مسابقات بینالمللی چطور ارزیابی میکنید؟
من تنها چیزی که در عمرم دیدهام، باشگاههای تنیس است. مجموعه تنیس انقلاب، ۴۰ سال پیش یکی از زیباترین باشگاههای دنیا بود. وقتی میگویم زیباترین یعنی یکی از ۵ مجموعه برتر در دنیا. باشگاه انقلاب، هماکنون نیز اگر بازسازی شود، میتوان بزرگترین مسابقات دنیا را در آن برگزار کرد. میتوان به راحتی مسابقات مسترز ۱۰۰۰ امتیازی برگزار کرد. مجموعه انقلاب مجموعهای است که یک استادیوم ۶ تا ۸ هزار نفری و ۶ زمین ۱۵۰۰ نفری دارد. چنین مجموعهای تقریبا در دنیا وجود ندارد. قبلا مسابقات بزرگی در تهران برگزار شده است. مسابقات آریا مهر، بعد از 4 تورنمنت بزرگ گرند اسلم، در کنار مسابقات رم از بزرگترین رویدادهای تنیسی در جهان بود. فکر میکنم جایزه نقدی آخرین دور این رقابتها، 150 هزار دلار بود.
به نظر شما گره اصلی تنیس ایران در کجاست؟ چرا نمیتوانیم در سطح بینالمللی موفق باشیم؟
ما به سادگی نمیتوانیم در سطح بینالمللی بالا بیاییم. چون در تنیس همه چیز باید از صفر پایهریزی شود. کشور فرانسه چیزی نزدیک به ۸۰ میلیون یورو بودجهی سالانه برای تنیس اختصاص میدهد. و یا انگلستان و آلمان. ما چنین بودجههایی نداریم. در فرانسه ۱۰ هزار باشگاه تنیس وجود دارد. به طور متوسط هر باشگاه ۱۰-۱۲ زمین تنیس دارد. تمامی این باشگاهها به طور سالانه حداقل یک مسابقه برگزار میکنند. شما فکرش را بکنید میشود ۱۰ تا ۱۲ هزار مسابقه در سال. ما اینجا چند مسابقه داریم؟ چند تا زمین داریم؟ من فکر نمیکنم بیش از ۷۰۰ زمین در سطح کشور داشته باشیم. ما اگر بخواهیم از امروز سنگ تمام بگذاریم و تنیس را به جایگاه بالا برسانیم، شاید ۱۵ یا ۲۰ سال دیگر نتیجهاش را ببینیم. در ایران و همه جای دنیا استعداد پیدا میشود، اما باید به آنها امکانات داده شود. وقتی فقط ۴-۵ بازیکن هستند که ۴-۵ مسابقه در سال بازی میکنند و فقط همدیگر را میبینند، پس از مدتی از قیافهی همدیگر نیز خسته میشوند. تنها دلیلی که من مملکتم را رها کردم و به فرانسه رفتم این بود که در اینجا تنیس ممنوع بود. وگرنه هیچ جای دیگر دنیا غیر از ایران نمیخواستم زندگی کنم. میخواستم بروم در مسابقهها شرکت کنم. به این دلیل رفتم که فقط بتوانم کارم را که تنیس بود، انجام دهم. برای چه به فرانسه رفتم؟ برای اینکه بتوانم در هفته در ۲ تا ۳ مسابقه شرکت کنم. همین اتفاق هم افتاد. آنجا ماندم. الان هم به هیچ چیزی احتیاج ندارم و همه چیز خوب است. من الان مسنترین بازیکنی در جهان هستم که تنیس بازی میکند و از این بابت خوشحال هستم. وقتی نادال به من میگوید: منصور خوشحالم تو را میبینم. اندی ماری، جیمی کانرز، راد لیور، بورگ هم همین حرف را میزنند، واقعا به خودم افتخار میکنم که اینها من را جزو خودشان به حساب میآورند.
آیا تنیس ایران در مسیر درستی قرار دارد و اساسا آیا رویکرد کلی مسئولین ما نسبت به این رشته با آنچه در تنیس روز جهان اتفاق میافتد، هماهنگی دارد؟ در بعد مسابقات، تمرکز ما بیشتر روی جام دیویس است، آیا بهتر نیست این هدفگذاری تغییر کند و سایر تورها همانند فیوچرز یا چلنجر در اولویت قرار بگیرند؟
صد درصد. اما این موضوع به زمان و پول احتیاج دارد. من با رییس فدراسیون تنیس ملاقات کردم. آنها به من گفتند آیا اگر مربی خارجی بگیریم موثر است؟ گفتم به شرطی موثر است که دست مربی باز باشد. یک مربی میتواند کمک بکند، اما مربی میتواند بازیکن را تا یک حدی بالا بیاورد. بعد از آن، بازیکن باید برود در مسابقات بینالمللی و با حریفان قویتر از خودش بازی کند تا بتواند پیشرفت کند. وقتی ۴۰ سال پیش در تیم ملی بودم، تیمهای خوب اروپایی را به راحتی میبردیم. در مسابقات گالیاکاپ مقابل تیم فرانسه و هلند و رومانی و سوییس به پیروزی رسیدیم. به فینال این رقابتها رسیدیم و به چکاسلواکی باختیم که آن بازی هم اگر در چکاسلواکی نبود، نزدیکتر میشد. ما فرانسویها را بردیم و آنها از این بابت ناراحت بودند. اما این برای من طبیعی بود که آنها را بردیم. چون ما از آنها بهتر بودیم. سال ۱۹۷۹ با سوییس بازی داشتیم و هاینز گونتهارت نفر ۱۷ یا ۱۸ دنیا بود. ما دو، سه ماهی بود که بازی نکرده بودیم و برای مسابقه به ژنو رفتیم. بازی پنجم را من انجام دادم و ۱۰ بار تا آستانهی پیروزی پیش رفتم. اما سرانجام ۱۲-۱۴ در ست آخر آن بازی را واگذار کردم. برای اینکه تمرین لازم را نداشتم.
وقتی در سوییس با آنها بازی میکردیم، گونتهارت عصبانی شده بود چون هر امتیازی که من میبردم سوییسیها سر پا بودند و هر امتیازی که او میبرد کاری نمیکردند. او گفت آیا در سوییس هستیم یا در ایران؟ بازیهای نمایشی من از همانجا شروع شد. من با استیچ که قهرمان ویمبلدون بود در آلمان بازی کردم. او فحش را کشید به تماشاگران و گفت آیا ما در آلمان بازی میکنیم یا ایران؟ مردم او را هو کردند. بازیکنها باید با رقبای قویتر از خود بازی کنند که بهتر شوند. به فدراسیون گفتم اگر ترتیبی بدید که بازیکنان برای تمرین و مسابقه به فرانسه بیایند، من میتوانم کارهایشان را انجام دهم که آنها بتوانند در هفته در دو مسابقه شرکت کنند. اگر ۳ ماه ۴ ماه در آنجا بمانند، من به شما قول میدهم بازی آنها حداقل ۲۰ درصد بهتر خواهد شد. اگر این امکانات را فراهم کنیم آنوقت میتوانیم از بازیکنها انتظار داشته باشیم. نمیتوانیم از بازیکنها انتظار داشته باشیم که بیایند با ۴ مسابقه در سال، قهرمان ویمبلدون شوند.
من مطمئن هستم که در همه جای دنیا استعداد وجود دارد. در ایران نیز هست. ولی باید کشف شوند. در فرانسه، فدراسیون ۳۰ ۴۰ نفر استعدادیاب دارد که در تمام سال دنبال استعدادها میگردند.
رقابتهای جام دیویس در قیاس با سایر مسابقات چه جایگاهی دارد؟ در سالهای اخیر شاهد این بودهایم که بازیکنان بزرگ کمتر از این مسابقات استقبال کردهاند…
ببینید این یک مسئلهی شخصی است که یک بازیکن بخواهد برای وطنش بازی بکند یا نکند. وقتی شما جوان هستید، آرزویتان این است که برای تیم ملی بازی کنید. من همیشه آرزویم این بوده که برای دیویس کاپ ایران بازی کنم. چندین سال هم بازی هم کردم. بعد از آن 17-18 سال تنیس راکد بود. بعد از آن در ۴۱ سالگی به من گفتند بیا و بازی کن. من دو بار در این مدت بازی کردم و هر دو بار تیم ایران به فینال گروه دو راه پیدا کرد. هر دو بار هم یادم است که محمد مقدس کاپیتان بود. به من گفت که منصور، میآیی در دیدار فینال بازی کنی؟ من هر دو مرتبه در مسابقات ATP رده پیشکسوتان در پاریس قرارداد داشتم و نمیتوانستم بروم. از او خواهش کردم و گفتم اگر تو بتوانی از فدراسیون بینالمللی تقاضا کنی که این بازی رو به یک هفته زودتر یا دیرتر موکول کنند، من میآیم. که این موضوع اتفاق نیفتاد.
این نظر شخصی هر بازیکن است. برای هر بازیکن ظاهرا از نظر شخصی، مسابقات گرند اسلم مهمتر است. آنهایی که نمیتوانند گرند اسلم ببرند میآیند و در مسابقات دیویس کاپ شرکت میکنند و قهرمان میشوند.
من امسال در فینال مسابقات دیویس کاپ حضور داشتم و خوشحال شدم که فرانسه قهرمان شد. با اینکه داوید گوفن بلژیکی را خیلی خوب میشناسم. خیلی پسر خوبی است. به او گفتم: متاسفم که داری با فرانسه بازی میکنی. من مجبورم طرفدار فرانسه باشم.
به نظر شما پس از کنارهگیری چهار ابر ستارهی دنیای تنیس یعنی راجر فدرر، رافائل نادال، نواک جوکوویچ و اندی ماری، چه اتفاقی برای تنیس مردان خواهد افتاد؟ آیا با بحران مواجه خواهد شد؟
ببینید این سوال همیشه مطرح است. 40 سال پیش، راد لیور، کن رزوال، جان نیوکمب و تونی روچ 4 مرد بزرگ دنیای تنیس بودند که با یکدیگر رقابت داشتند. این سوال از همان زمان نیز مطرح بود. بعد از آنها جیمی کانرز، بیورن بورگ، جان مکانرو آمدند. بعد از آنها آندره آغاسی و پیت سمپراس آمدند. بعد از این دو، راجر فدرر، اندی ماری، رافائل نادال آمدند. رقابت بین فدرر و نادال بینظیر است، اگر بهتر از رقابت بورگ و مکانرو نباشد کمتر هم نیست.
به نظر من تنیس ورزشی است که خیلی خوب در تمام جهان پیش میرود. فکر میکنم بعد از فوتبال، بزرگترین ورزش در جهان است. خیلی سالم است و به احتمال زیاد چهرههای جدید خواهند آمد و بتهای جدیدی نیز پا به این ورزش خواهند گذاشت. مجددا یک نادال و فدرر جدید خواهیم داشت. البته فکر نمیکنم کسی بتواند به این سادگیها رکوردهای فدرر و نادال را بشکند. امیدوارم فدرر بتواند یک گرند اسلم دیگر نیز ببرد. به نظرم بتواند در استرالیا یا ویمبلدون قهرمان شود. اما اگر قهرمان شود احتمالا آخرین عنوان گرند اسلم او خواهد بود.
خودتان طرفدار فدرر هستید یا نادال؟
من طرفدار فدرر هستم. هر دوی آنها را دوست دارم ولی فدرر را بیشتر از بقیه دوست دارم. نحوه بازی کردنش را خیلی دوست دارم.
از لحاظ شخصیتی چطور؟ کدام بازیکن از بقیه بهتر است؟
بهترین آنها فدرر است. از لحاظ شخصیتی و انسانی همه سعی میکنند ادای فدرر را دربیاورند. وقتی که فدرر آمد، تنها کسی بود که با احترام نسبت به رقبایش حرف میزد. ۳۰ سال پیش که جیمی کانرز نفر اول دنیا بود، وقتی با یک بازیکن رده پایین بازی میکرد و به سختی برنده میشد، ممکن بود یک خبرنگار از او سوال کند که جیمی، این بازی را شانس آوردی اما او به راحتی میگفت که من نفر اول دنیام و هر کسی را بخواهم میتوانم ببرم. اما فدرر هیچوقت چنین حرفی را نمیزند. او میگوید: شما درست میگویید. من امروز شانس آوردم. آنطور که میخواستم، نتوانستم بازی کنم و حریفم خیلی خوب بود. و یا در مواقع پیروزی میگوید من شانس آوردم و در یک یا دو امتیاز کلیدی توانستم بازی را ببرم. هیچوقت به بازیکن مقابل بیاحترامی نمیکند. انسان خیلی خوبی است.
وضعیت تنیس فرانسه چطور است؟ آخرین تنیسباز مرد فرانسوی که در بخش انفرادی مسابقات گرند اسلم قهرمان شد، یانیک نوآ بود که سال ۱۹۸۳ قهرمان آزاد فرانسه شد. یعنی ۳۴ سال پیش…
فرانسه کشور خیلی خوبی برای تنیس است. بازیکنهای خیلی خوبی داریم. اما بازیکنان استثنایی مانند فدرر وجود ندارد. فرانسه در ۱۰ سال اخیر میتوانسته ۳ تیم دیویس کاپ داشته باشد که همه در یک سطح باشند. گاهی اوقات هم پیش آمده که ۳-۴ نفر از بازیکنانمان مصدوم بودند، یه تیم دیگر آمده که به همان اندازه خوب بوده است. متاسفانه بازیکن استثنایی مثل یانیک نوآ نداشتیم، اما ما بیش از هر کشور دیگری بازیکن خوب در سطح اول دنیا داریم. اسپانیا هم همینگونه است. اما متاسفانه بازیکنانی چون فدرر و نادال را نداریم. دلیلش این است که در هر سیکل ممکن باشد یک بازیکن استثنایی وجود داشته باشد. ممکن است لوکا پویی چنین بازیکنی شود. شما اگر نگاه بکنید در سوئد، بعد از بورگ، دو یا سه نسل طول کشید تا بازیکنانی مثل متس ویلندر و استفان ادبرگ و آندرس جرید روی کار بیایند. الان هیچکس را ندارند. نفر اولشان فکر میکنم رتبه حدود ۱۵۰ را در جهان در اختیار داشته باشد.
فصل ۲۰۱۸ تا چند هفته دیگر آغاز میشود، پیشبینی شما از فصل جدید و قهرمان هر یک از گرند اسلمها چیست؟ آیا جوکوویچ میتواند به فرم سابقش برگردد؟
جوکوویچ اگر مصدومیت دستش (تنیس البو) برطرف شود، صد درصد میتواند برگردد. من خودم ۹ ماه این مصدومیت را داشتم ولی تمام بازیهایم را انجام دادم. فرق من با جوکوویچ و بازیکنان دیگر این است که وقتی من وارد زمین میشوم، برد و باخت برایم هیچ فرقی ندارد. این یک امتیاز مثبت و خیلی خوبی محسوب میشود. وقتی من وارد زمین میشوم، همه برنده میشوند. تماشاچی میبرد، توپجمعکن خوشحال است، داور خوشحال است و بازیکن حریف هم خوشحال است و اصلا مسئلهی برد و باخت مطرح نیست. اما بازیکن حرفهای امروزی، جوکوویچ باشد یا هر کس دیگر، مجبور است که برنده شود. ۲ هفتهی پیش من در رویال آلبرت هال لندن بازی کردم که خواب و رویای هر بازیکنی است که یک روز در آنجا بازی کند. برای بیستویکمین سال متوالی به آنجا رفتم. من همهی بازیها را هم میبازم و روز آخر در فینال هستم و جام قهرمانی را هم میگیرم. من فکر میکنم که فدرر سال آینده بتواند در آزاد استرالیا قهرمان شود. امیدوارم بتواند ببرد. اگر ببرد، احتمالا آخرین قهرمانی او در مسابقات گرند اسلم خواهد بود. فکر نمیکنم بعد از سال ۲۰۱۸ او به تنیس ادامه دهد. مگر اینکه در هر ۴ گرند اسلم قهرمان شود. که البته انقدر استثنایی است که امکانش وجود دارد. اما سخت است. ۸ ماه دیگر ۳۷ ساله خواهد شد. بازی ۵ سته در ۳۷ سالگی با زمانی که ۳۰ ساله هستید خیلی تفاوت دارد.
در رولند گروس اگر نادال مسئلهای نداشته باشد، قهرمان خواهد شد. در ویمبلدون، به نظرم اندی ماری نتواند به این سادگیها بازگردد. امکان اینکه بازیکنی مثل چیلیچ قهرمان شود وجود دارد، یا خود نادال اگر سالم باشد، امکانش خیلی زیاد است. در مسابقات آزاد آمریکا نیز به نظرم ممکن است یکی از بازیکنان جدید کنونی مثل زورف یا تیم کاری انجام دهند. مگر اینکه نادال سالم باشد. او یک اعجوبه است. اگر نادال مصدوم نباشد در همه جا میتواند قهرمان شود. ولی کافی است زانو کمی درد بکند، اگر چند درصد سطح بازی افت کند نمیتوان قهرمان شد. آنقدر سطح بازیها نزدیک است که باید در صدر در صد آمادگی قرار داشته باشید.
از بین بازیکنان جدید مثل زورف، تیم، کیریوس و … به نظر شما کدامیک ستاره آینده تنیس لقب خواهد گرفت؟
به نظر من زورف میتواند. کیریوس بازیکن خیلی خوبی است. تماشایی بازی میکند اما یک مقدار دیوانه است! بعضی اوقات از دست او عصبانی میشوم. واقعا دوست دارم که لوکا پویی هم به جمع ۱۰ نفر برتر تنیس دنیا راه پیدا کند.
دنیس شاپووالوف کانادایی چطور؟
او هم خوب است اما به این زودیها فکر نمیکنم بازیکن بزرگی شود. ممکن است دو سه سال طول بکشد. به نظرم امسال و سال دیگر نخواهد توانست.
قصد ندارید در زمینه مربیگری فعالیت کنید؟
بزرگترین بازیکنها از من خواستهاند که مربیشان بشوم. تا به حال یک بار مربی شدهام. مربی مونیکا سِلِس. دو سال به من اصرار کرد که مربیاش شوم. در سال ۱۹۹۱ برای مسابقات گرند اسلم آزاد فرانسه استثناً قبول کردم. پدرش خیلی اصرار میکرد. او فقط میخواست در آزاد فرانسه قهرمان شود و استفی گراف را ببرد. ۳ هفته با او کار کردم. به او گفتم اگر به فینال برسی من در مسابقه فینال حاضر نخواهم بود چون با جیمی کانرز، توماس اسمیت و ایلی ناستاز در شهر دوسلدورف بازی داشتم. به فینال رسید و آن بازی را هم برد. خیلی دختر خوبی است و فکر میکنم بدون من هم آن بازی را میبُرد ولی خودش باور دارد که من به او خیلی کمک کردم.
در آینده هم نمیخواهید وارد وادی مربیگری شوید؟
نه. اصلا نمیخواهم مربی کسی بشوم.
آقای بهرامی دوست ندارید به ایران برگردید؟
زندگی من در فرانسه است. بچههایم در فرانسهاند. خانهام در فرانسه است. کارم آنجا است. دوست دارم بیشتر به ایران بیایم ولی خانهی من در حال حاضر در فرانسه است. من اینجا (ایران) میآیم که فامیل و اقوام را ببینم. اینجا کاری ندارم. فقط دوست دارم که تنیس ایران و اصولا وطنم، مملکتم، ایرانیها، خوب، سالم و موفق باشند. این واقعا تنها آرزوی قلبی من است. آرزوی دیگری هم ندارم.
مصاحبه بسیار جالب و خوبی بود . از تمام دوستانی که این سایت را به جهت آشنایی هر چه بیشتر مردم این مملکت با ورزش جذاب تنیس پایه ریزی کرده اند بسیار تشکر می کنم .