“چمن برای گاو است.” تعجب نکنید، این جمله را بارها قهرمانان بزرگ تنیس در توجیه ناکامیهایشان در مسابقات چمن به زبان آوردهاند. اولینبار مانوئل سانتانا از این تعبیر استفاده کرد و بعدها، بسیاری دیگر از جمله ایوان لندل، گوستاو کوئرتن و مارات سافین تکرارش کردند. جالب اینجاست که مانوئل سانتانا خود بعدها در سال ۱۹۶۶ موفق شد قهرمان ویمبلدون شود.
اما چرا برای بسیاری از تنیسبازان، بازی کردن بر روی چمن دشوار است؟ گائل مونفیس در این باره میگوید: “بازی روی چمن برای من سخت است. نمیتوانم به خوبی در این زمین حرکت کنم و اصلا راحت نیستم.”
فرصت کم بازی بر روی چمن
در گذشته علاوه بر ویمبلدون، رقابتهای آزاد امریکا و استرالیا نیز در زمین چمن برگزار میشدند، اما امروزه مسابقات بسیاری معدودی وجود دارند که همچنان در زمینهای چمن برگزار میشوند. اما علت آن چیست؟
مشکل اساسی این است که پرورش و نگهداری از چمنی که مناسب زمین تنیس باشد، کار بسیار دشوار و پرهزینهای است. سطح زمین تنیس باید کاملا یکدست و هموار باشد، حتی کوچکترین پستی و بلندی در آن، باعث انحراف در مسیر حرکت توپ شده و شرایط را برای بازی کردن دشوار میسازد. چمن عمر مفید کوتاهی هم دارد، حتما توجه کردهاید که در روزهای پایانی گرند اسلم ویمبلدون، زمینهای مسابقات کیفیت روزهای نخست را ندارد و این به خوبی نشان میدهد که احداث زمینهای چمن در باشگاههای کوچک چقدر دشوار است.
بنابراین میتوان گفت که به علت کمبود زمینهای چمن، بسیاری از بازیکنان اساسا پیش از ورود به مسابقات حرفهای فرصت بازی در زمین چمن را پیدا نمیکنند و در دوران حرفهای نیز تجربهشان به مسابقات اندکی محدود میشود.
سُر خوردن و مصدومیتهای متعدد
در ویمبلدون ۲۰۱۳ ظرف تنها یک روز ۷ بازیکن به علت مصدومیت مجبور به کنارهگیری از رقابتها شدند. طبیعی است که چمن به خصوص در روزهای اول استفاده از آن، بسیار لغزنده است و همین میتواند باعث ایجاد مصدومیتهای شدیدی در بازیکنان شود.
پرش (Bounce) کوتاهتر توپ نسبت به زمینهای دیگر
یکی دیگر از مسائلی که بازی بر روی چمن را برای بسیاری از بازیکنان دشوار میسازد، پرش کوتاهتر توپ است. عوامل مختلفی بر میزان پرش توپ تاثیر میگذارند که مهمترین آن، ضریب اصطکاک زمین است. به زبان ساده، هر چه سطح زمین لغزندهتر باشد، توپ ارتفاع کمتری میگیرد و بر عکس هر چه سطح زمین زبرتر باشد، توپ ارتفاع بیشتری میگیرد. مشخص است که چمن از دو نوع دیگر زمین یعنی زمین خاک و سخت، سطح لغزندهتری دارد و بنابراین توپ در آن کمتر ارتفاع میگیرد که این موضوع به مذاق افرادی که به بازی از انتهای زمین علاقه دارند خوش نمیآید، چراکه فرصت زدن ضربات تاپاسپین را از آنها میگیرد.
ویمبلدون محل وقوع شگفتیهای بزرگ است. رافائل نادال که در سالهای اول دوران ورزشی خود نتایج درخشانی در ویمبلدون به دست آورده بود (دو قهرمانی و سه فینال در فاصله بین سالهای ۲۰۰۶-۲۰۱۱)، در چند دوره گذشته شکستهای تلخی را در ویمبلدون تجربه کرده است. بگذارید عملکرد او را در سالهای اخیر مرور کنیم: سال گذشته ماتادور ناباورانه به داستین براون با رتبه ۱۰۲ باخت. سال قبل از آن، نیک کیریوس استرالیایی که آن موقع نفر ۱۴۵ جهان بود شکستش داد، سال ۲۰۱۳ استیو دارسی که ردهای بهتر از ۱۳۵ در اختیار نداشت، سلطان زمینهای رسی را حذف کرد و قبل از همه، لوکاس روسول چک یکی از تلخترین شکستهای عمر ورزشی نادال را در ویمبلدون ۲۰۱۲ به او تحمیل کرد. فصل مشترک همه بازیکنانی که تا به حال نادال را در ویمبلدون شکست دادهاند، داشتن سرویسهای قدرتمند و در مورد خاص استیو دارسی، استفاده از سبک مخصوص چمن (سرویس و والی) بوده است. سرویس قوی و مهارت بالای والی، نقش تعیینکنندهای در زمینهای سریع ایفا میکنند. کافی است یک بازیکن روز خوبی در سرویس زدن داشته باشد و آن وقت راجر فدرر بزرگ هم به دردسر خواهد افتاد. باختهای فدرر به سونگا، بردیک و استاخوفسکی در طول چند سال گذشته چندان از این قاعده مستثنی نبودهاند. برگرداندن سرویس در چمن سختتر از زمینهای دیگر است و به همین دلیل کار بسیاری از ستها به تایبریک کشیده میشود و این یعنی تنها چند غفلت کوچک میتواند شگفتیهای بزرگ خلق کند.